زمیني وجود دارد كه فقط قابلیت استفاده به عنوان مرتع را دارد و صاحبش آن را براي اماكن مقدس وقف كرده است و متولي آن هم قسمتي از آن را به چند نفر اجاره داده و مستاجرها هم به تدریج اقدام به ساخت مسكن و مكانهایي براي معیشت خود در قسمت هایي از آن كه قابل مرتع بودن نیست، كردهاند و همچنین قسمت هاي مناسب زراعت را تبدیل به زمین زراعي و باغ كردهاند، اولا: با توجه به اینكه مرتع طبیعي از انفال و اموال عمومي است، آیا وقف آن صحیح است و در حال حاضر حكم به وقف بودن آن ميشود؟ و ثانیا: با توجه به اینكه بر اثر كار مستاجرین در مرتع تغییرات و اصلاحاتي صورت گرفته و در نتیجه مرغوبتر از قبل شده چه مقدار اجرت باید پرداخت شود؟ و ثالثا: با توجه به اینكه زمینهاي زراعي و باغها بر اثر فعالیت مستاجرین احیاء و ایجاد شدهاند، این قبیل زمینها چگونه اجاره داده ميشوند؟ آیا مبلغ اجاره آنها به مقدار اجاره مرتع باید پرداخت شود یا به مقدار اجاره مزرعه و باغ؟
بسمه تعالی
بعد از ثبوت اصل وقف، تا زماني كه ثابت نشده كه زمینهاي مرتع در هنگام وقف از انفال بوده و ملك شرعي واقف نبودهاند، وقف آنها از نظر شرعي محكوم به صحت است و با اقدام مستاجرین به تبدیل آنها به مزرعه و باغ و منازل مسكوني، از وقفیت خارج نميشوند، بلكه در صورتي كه تصرفات آنها در زمین وقفي بعد از اجاره كردن آن از متولي شرعي باشد، بر آنان واجب است اجاره آن زمینها را طبق آنچه در عقد اجاره معین شده به متولي شرعي بپردازند تا آن را در جهت وقف مصرف كند، ولي اگر تصرف آنها در آن زمینها بدون اجاره قبلي از متولي شرعي باشد، بر آنان واجب است اجرتالمثل قیمت عادله مدت تصرف را بپردازند و اما اگر ثابت شود كه آن زمینها در هنگام وقف، بالاصاله از زمینهاي موات و انفال بودهاند و ملك شرعي واقف نبودهاند، وقف آنها شرعا باطل است و آن مقداري را كه متصرفان طبق قانون و مقررات احیا كرده و تبدیل به مزرعه و باغ و منزل مسكوني و غیره براي خودشان نمودهاند، براي خود آنان است و قسمت هاي دیگر زمین كه به حالت قبلي خود باقي مانده و همیشه موات بودهاند، جزء ثروت هاي طبیعي و انفال هستند و اختیار آنها با دولت اسلامي است.
- زني كه فقط مالك سدس ملك مشاعي است كه بین او و سایر زارعین مشترك است، همه آن ملك را وقف كرده و همین باعث بروز مشكلات زیادي براي اهالي به سبب دخالت اداره اوقاف شده است، بطور مثال اداره اوقاف از صدور سند مالكیت براي خانههاي اهالي جلوگیري ميكند، آیا این وقف در تمام ملك مشاع نافذ است یا فقط در سهم او؟ و بر فرض اینكه وقف فقط در سهم او صحیح باشد، آیا وقف زمین مشاع قبل از تقسیم صحیح است؟ و اگر وقف سهم مشاع قبل از تفكیك آن صحیح باشد، سایر شركا چه تكلیفي دارند؟
بسمه تعالی
وقف سهم ملك مشاع هر چند قبل از تفكیك باشد، شرعا اشكال ندارد به شرطي كه در جهت وقف هر چند بعد از تفكیك و تقسیم قابل انتفاع باشد، ولي وقف تمام ملك توسط كسي كه فقط مالك قسمتي از آن است، نسبت به سهم سایر شركا فضولي و باطل است و شركا حق دارند خواهان تقسیم ملك براي تفكیك املاك خود از وقف شوند.
- در بعضي از زمینهاي وقفي نهرها یا مسیل هایي وجود دارد كه سنگریزهها و سنگهاي معدني در آنها یافت ميشود، آیا این سنگریزهها و سنگهاي موجود در آنها كه در ملك موقوفه واقع شدهاند، تابع وقف هستند؟
بسمه تعالی
نهرهاي بزرگ عمومي و همچنین مسیلهاي عمومي كه در مجاورت زمینهاي وقفي هستند و یا از داخل آنها عبور ميكنند، جزء وقف نیستند مگر آن مقداري از آنها كه از نظر عرف، حریم موقوفه محسوب ميشوند، در نتیجه با آن مقدار همانند وقف رفتار ميشود، ولي در نهرهاي كوچكي كه موقوفه هستند واجب است نسبت به سنگریزهها و سنگهاي معدني و غیره مانند وقف رفتار شود.
- مدرسه علوم دینیهاي بر اثر قدمت ساختمان و نفوذ رطوبت در آن از قابلیت انتفاع خارج شده و درآمدهاي املاك آن جمعآوري و به عنوان امانت در بانك گذاشته شده است و اكنون قصد داریم كه مدرسه را با آن درآمدها تجدید بنا كنیم، ولي مدت زیادي طول ميكشد تا پروانه ساختمان را بگیریم و اموال مزبور را براي تجدید بناي مدرسه مصرف كنیم، آیا جایز است در خلال این مدت اموال مربوط به وقف را در یكي از بانكها به صورت سرمایه گذاري بگذاریم و طبق معاملات متعارف بانكي درصدي سود به نفع وقف دریافت كنیم؟
بسمه تعالی
آنچه شرعا بر متولي شرعي وقف در رابطه با درآمدهاي آن واجب است،فقط مصرف آنها در جهت وقف است، ولي اگر مصرف درآمدها در جهت وقف براي او ممكن نباشد مگر آنكه مدت زماني بگذرد و حفظ آن اموال تا زمان امكان مصرف آنها براي وقف با سپردن به بانك ممكن باشد و گذاشتن آنها در حساب پسانداز موجب تاخیر در مصرف بموقع آن اموال در وقف نشود، سپردن آنها به بانك و استفاده از سود آنها در جهت مصلحت وقف در ضمن یكي از عقود شرعي اشكال ندارد.
- چندین سال است كه مصرف در آمدهاي وقف متعلق به حوزه علمیه شهر خاصي به علت عدم امكان ارسال آنها به آن شهر ممكن نیست و تاكنون مقدار زیادي از آن در آمدها پسانداز شده است، آیا مصرف آنها در حوزههاي علمیه واقع در شهرهاي دیگر جایز است؟ یا آنكه باید آنها را حفظ كرد تا ارسال آنها به آن شهر امكانپذیر شود؟
بسمه تعالی
وظیفه متولي شرعي یا اداره اوقاف جمع آوري درآمدهاي وقف و مصرف آنها در جهت وقف است و در صورتي كه بطور موقت رساندن آنها به شهري كه باید در آن مصرف شوند، ممكن نباشد، واجب است درآمدها را حفظ كرده و منتظر بمانند تا رساندن آنها به آن شهر ممكن شود البته تا جایي كه منجر به تعطیلي وقف نگردد، و در صورت ناامیدي از توانایي رساندن درآمدها به آن حوزه علمیه خاص هر چند در آینده، مصرف كردن آنها در حوزههاي علمیه مناطق دیگر اشكال ندارد.
- یك دانگ مشاع از ششدانگ مزرعهای وقف بربقعه مباركه گردیده و سالها به آن عمل میشده است. عدهای از كشاورزان و متصرفین مزرعه مزبور در وقفیت آن تشكیك نموده و حل معضل موجود را موكول به نظر مبارك آن رهبر عظیم الشان نمودهاند و علی هذا استدعا دارد با عنایت به شهرت و شیاع كه در محل در مورد وقفیت آن وجود دارد نظر مبارك را اعلام فرمایید تا از تضییع حقوق وقف جلوگیری شود؟
بسمه تعالی
اگر در میان افرادی كه اعتراف به وقفیت مورد نزاع نمودند دو نفر مرد عادل وجود داشته باشد كه اقرارشان به وقفیت شهادت بر وقفیت تلقی شود و یا در میان اهالی محل شیاع مفید علم و اطمینان بر وقفیت مورد نزاع حاصل باشد، و یا در مورد نزاع سوابق عمل به وقفیت مورد تسالم و قبول تمام افراد ذینفع در این باره داشته باشد بدین وسیله وقفیت آن شرعا ثابت است و باید احكام و آثار وقف بر آن بار نمایند.
- روستایی است كه شهرت به وقفیت دارد ولی وقفنامه ای در دست نیست، شایع و معروف است كه قریب ششصد سال قبل حاكم محل آن را وقف بر اولاد ذكور سادات آن روستا كرده است بی آنكه نحوه مالكیت حامیت مذكور و چگونگی خریداری ولی از مالك یا مالكین روستای مزبور به اختیار یا به اجبار معلوم و روشن باشد و نظر به اینكه بعضی از سادات موقوف علیهم مجهول المكان و بعضی مجهول الهویه و تعداد آنها هم زیاد و دسترسی به همه ممكن نیست و بر فرض امكان در شرایط فعلی كه سالها عمل به وقف نشده اگر مال الاجاره متعارف محل، در نظر گرفته شود اختلاف و درگیری شدید به وجود خواهد آمد چه بسا احتمال غائلهای بزرگ و موجب سفك دماء و دفع فاسد به افسد گردد هر چند بعضی از مستاجرینی كه سالهاست بدون اجاره در اینجا كشت و زرع دارند، حاضرند رضایت موجرین را بعمل آورند ولی مالك و موجر واقعی را نمیشناسند.
بسمه تعالی
در مفروض سوال كه روستای مذكور مشهور به وقفیت است احكام وقف بر آن جاری است و در صورت عدم متولی خاص باید به حاكم شرع مراجعه و با اجازه او درآمد حاصله صرف سادات مذكور شود و بسط به جمیع واجب نیست.
- زمین كشاورزی از قدیم الایام موقوفه بوده و اهالی منطقه به موقوفه بودن آن شهادت میدهند حتی از پدرانشان نقل میكنند اشخاصی هم بعنوان متولی سهم مقرری از كشاورز گرفته بقول خودشان خیریه كردهاند و بعد از فوت پدرانشان ورثه آنها با همین منوال سهم را گرفتهاند به مدت یك قرن. حالا ورثه منكر موقوفه بودن میباشند و سند وقف هم در دست نیست آیا میتوانند همین زمین را تصرف نموده و بعنوان ملك شخصی خود همه را به مصرف شخصی خود برسانند خواهشمند است حكم شرعی را مرقوم فرمایید.
بسمه تعالی
با فرض شهرت به وقفیت، زمین مذكور حكم وقف را دارد، و تصرف در آن بدون اذن متولی شرعی موقوفه حكم غصب را دارد.
- اراضی و باغاتی كه شهرت در وقف دارد هم اكنون به خاطر آنكه مدرك كتبی و وقفنامه ای در دست نیست عده ای اصل وقف بودن آن را زیر سوال برده و میگویند وقف نیست و لذا از پرداخت مال الاجاره به اداره اوقاف خودداری میكنند، مستدعی است نظر مبارك را در مورد این اراضی و باغات بیان فرمائید خداوند سایه حضرتعالی را بر سر مسلمین مستدام بدارد.
بسمه تعالی
مدرك وقفنامه میزان نیست، اگر سابقه عمل بر وفق وقفیت دارد و یا در بین معمرین و مومنین اهل محل اشتهار به وقفیت دارد حكم و آثار وقف بر آن مترتب است و تصرفات در آن موقوفه بر اذن و اجازه متولی شرعی موقوفه است.
- پدر اینجانب در زمان حیات خود فرموده بودند 'فلان زمین را دادهام یا میخواهم بدهم برای مسجد' یا اینكه گفته میخواهم وقف كنم برای مسجد آیا بنا بر اظهارات فوق وقف منعقد شده یا خیر؟
بسمه تعالی
در فرض مساله زمین حكم وقف ندارد.
فراهنگ** 1883